وب گیتاریست
- وب جاو
تاریخچه کاربرد خواب مصنوعی به زمان رهبران مذهبی، پزشکهای جادوگر، حکیمها و شمنها باز میگردد. طالعبینهای مصر و یونان باستان برای اجرای درمانهای گوناگون وارد حالت خلسه میشدند. پاراسِلسوس تأثیر شفابخش اجرام آسمانی و آهنربا را توضیح داد. او میگفت نیروی مغناطیس، نیرویی درمانگر است.پدر هِل در سال ۱۷۷۳ برای درمان مردم در وین روی بدن عریان آنها صفحههای فولادی قرار میداد. مِسمِر این موضوع را بیشتر توضیح میداد و برای شفای مردم از روش انتقالی استفاده میکرد. او این روش را، که در نیمه دوم قرن ۱۸ بسیار در اروپا رواج یافت، نیروی مغناطیس حیوانی نامید.مسمر به طور ناخواسته مبانی علم نوین رواندرمانی، روانکاوی، و درمان معنوی (روحی) را پایهگذاری کرد. برخی پیروان و شاگردان او عبارت بودند از : پِتِتین که جمود خلسهای را کشف کرد، مارکیس دِپویسگور که برای اولین بار خوابگردی مصنوعی را شرح داد،
و دِ باربارین، که پیروان و شاگردان او خود را باربارینیست مینامیدند، درمان آهنربایی را بدون هیچ گونه تجهیزات انجام میداد. این گروه در سوئد و آلمان احضارکننده روح نامیده میشدند. مسمرگرایی به سرعت در سرتاسر دنیا رواج یافت، تا این كه از سال ۱۸۴۰ به بعد کاربرد آن در روشهای درمان کمرنگ شد. جیمز اسدیل، جراح اسکاتلندی، بین سالهای ۱۸۴۰ تا ۱۸۵۰، در هندوستان از صدها جراحی بدون درد با استفاده از خواب مصنوعی گزارش تهیه کرد. کرافورد لانگ در سال ۱۸۴۹ مشخص کرد، در ایالات متحده برای انجام جراحی روشهای مسمر به کار گرفته میشوند.
و دِ باربارین، که پیروان و شاگردان او خود را باربارینیست مینامیدند، درمان آهنربایی را بدون هیچ گونه تجهیزات انجام میداد. این گروه در سوئد و آلمان احضارکننده روح نامیده میشدند. مسمرگرایی به سرعت در سرتاسر دنیا رواج یافت، تا این كه از سال ۱۸۴۰ به بعد کاربرد آن در روشهای درمان کمرنگ شد. جیمز اسدیل، جراح اسکاتلندی، بین سالهای ۱۸۴۰ تا ۱۸۵۰، در هندوستان از صدها جراحی بدون درد با استفاده از خواب مصنوعی گزارش تهیه کرد. کرافورد لانگ در سال ۱۸۴۹ مشخص کرد، در ایالات متحده برای انجام جراحی روشهای مسمر به کار گرفته میشوند.
شهرت اصلی دکتر لانگ به خاطر تحقیق او روی اتر، ماده بیهوش کننده عمومی، است.جیمز بریدبریتانیایی پدر علم هیپنوتیزم نوین است. برید پس از دیدن اجرای نمایشی این روش در منچستر در سال ۱۸۴۳ و به همت لافونتن (که از طرفداران سویسی مسمر بود) پژوهشهای علمی خود را با تردید آغاز کرد. برید متوجه شد نتایج به دست آمده به سیالهای آهنربایی مربوط نیست، بلکه کار روی این افراد باعث افزایش تلقینپذیری آنها میشد. متأسفانه برید این پدیده را برای اولین بار هیپنوتیزم (خواب مصنوعی) نامید.
این وجه تسمیه از کلمه یونانی هیپنوس به معنی خواب گرفته شده است. ولی وقتی بعد متوجه شد این پدیده در واقع خواب نیست، سعی کرد نام آن را «تک اندیشهگرایی»بگذارد، ولی نامگذاری قبلی در بین مردم و محافل علمی رواج یافته بود و تلاش او در جهت تصحیح نامگذاری قبلی ناكام ماند. بزرگترین کشف برید آن بود که خواب مصنوعی میتواند بدون هیچ گونه القاء برنامهریزیشده روی دهد. کشف او مدت یک قرن مورد غفلت واقع شد.لیبلتبنیانگذار واقعی تلقین درمانی بود. اثر وی به نام خواب در سال ۱۸۶۶ منتشر شد. معروفترین حرفی که لیبلت به بیمارانش میزد این بود: اگر میخواهید دارودرمانی روی شما انجام دهم باید ویزیت من را بپردازید ولی اگر بگذارید با خواب مصنوعی شما را درمان کنم، این کار را رایگان انجام خواهم داد. فداکاری و از خود گذشتگی او در قبال افراد نیازمند و موفقیتی که در درمان با استفاده از خواب مصنوعی به دست آورد توجه هیپولیت برنهایمعصبشناس معروف اهل نانسی را به خود جلب کرد او که در ابتدا نسبت به درمان با خواب مصنوعی تردید داشت، بعدها به یکی از طرفداران پر و پا قرص آن تبدیل شد. آنها با کمک یکدیگر فرضیههای برید را در این زمینه تکمیل کردند و بیش از ۱۲۰۰۰ بیمار را درمان کردند.
آنها خواب مصنوعی را بخشی از رفتار عادی انسانها در نظر گرفته و فرآیند تلقینپذیری را توسعه دادند. برطرف کردن نشانههای بیماری از نظر آنها کاری مؤثر و بیخطر بود. چارکوت فکر میکرد خواب مصنوعی نوعی حمله عصبی خطرناك است، لذا اندیشههای آنها نظر چارکوت رد را رد كرد.در سال ۱۸۸۶ زمانی که برنهایم کتاب خود را با عنوان «تلقینپذیری» منتشر کرد، و تلقینپذیری را مبنای خواب مصنوعی دانست، این پدیده جنبه علمی به خود گرفت. شخصیت و مطالب معتبر او باعث شد خواب مصنوعی چنین جایگاهی بیابد.در سال ۱۸۸۰، دکتر برویِر، یکی از دست اندرکاران این حرفه در وین، مهمترین روش ابتکاری در خواب درمانی مصنوعی را ابداع کرد. در نتیجه، کاربرد خواب مصنوعی فراتر از برطرف کردن صرف نشانههای بیماری شد. او تصادفاً هنگام هیپنوتیزم یکی از بیمارانش متوجه شد وقتی از او میخواست آزادانه درباره زندگی خود صحبت کند او واکنش عاطفی عمیقی از خود بروز میداد و سپس، همه نشانههای بیماری در او ناپدید میشد. وقتی توجه فروید[xix] به این موضوع جلب شد.
با همکاری با برویِر در این زمینه تحقیقی جامع به عمل آورد و نتایج او را تأیید کرد.اهمیت این کشف در آن بود که با هیپنوتیزم درمانی، غیر از نشانههای بیماری، علت بروز بیماری نیز محو میشد.فروید مدتی بعد این زمینه تحقیقاتی را رها کرد و به مبحث روانکاوی و تداعی آزاد روی آورد. علت اصلی این کار آن بود که نمیتوانست اکثر بیماران خود را در حالت خلسه عمیق فرو ببرد. ذاتاً به تحقیق در زمینه خواب مصنوعی تمایلی نداشت و تلقینپذیری هیپنوتیزمی را چندان معتبر نمیدانست.نیاز به درمان سریع افراد روانپریش دوران جنگ جهانی اول و دوم و جنگ با کره منجر به جلب توجه مردم به سمت هیپنوتیزمدرمانی شد. یکی از مهمترین پیشرفتهای حاصل در این زمینه ادغام شگردهای هیپنوتیزمی با روانپزشکی بود.
بخش روانشناسی انجمن پزشکی آمریکا در ۱۳ سپتامبر سال ۱۹۵۸ مقوله خواب مصنوعی را رسماً پذیرفت و آن را در برنامه آموزشی دانشکدههای پزشکی و دانشجویان کارشناسی ارشد قرار داد. انجمن پزشکی بریتانیا پیش از این از خواب مصنوعی در جراحی و روانپزشکی استفاده میکرد.امروزه هزاران دندانپزشک، پزشک، روانشناس، و سایر دست اندرکاران این حرفه در زمینه خواب مصنوعی آموزش و تعلیم میبینند. حتی در برخی آموزشگاهها خواب مصنوعی را به افراد عامی نیز آموزش میدهند. خواب مصنوعی ابزاری ارزشمند در پزشکی و رواندرمانی است. با وجود مانعهایی که سر راه اجرای آن وجود داشته است، اکثر دانشمندان آن را به رسمیت شناخته و استفاده میکنند.
خرید بهترین فلزیاب های دنیا 09013545415
نظرات شما عزیزان:
برچسبها: خوابگردی مصنوعیهیپنوتیزم یا خواب مصنوعیخواب
تاريخ : 30 / 6 / 1395
| | نویسنده : کوروش |